نظرات ارسالي
+
شايد حدود ده سال پيش بود که اتفاقي با محيط پارسي يار و پيامرسان آن آشنا شدم، غريبه اي بودم در دل يک شهر ناشناس که باقي همه با يکديگر شناس بودند و ما غريبه ها هم کم کم محله خود را در اين شهر بنا کرديم. يادم هست روزهاي اول تا مي آمديم مانند يک تراکتور فيدها را شخم ميزديم و از ابتدا تا انتها را لايک ميکرديم شايد که بر دل صاحب فيد مقبول افتد و نگاهي به مطالب ما تازه واردها نمايد اما دريغاا#ميراب_عطش
my writings
02/11/15
ميراب عطش
تازه اين اول ماجرا بود و مشکل وقتي آغاز شد که فهميديم گروهي بنام دبيران مجله هم وجود دارد که مطالبي را با عنوان برتر براي مجله انتخاب ميکنند و چشمتان روز بد نبيند که به چه آب و آتشي خودمان را زديم که اين باصطلاح دبيران ما را هم ببينند اما انگار نه انگار و چه روزهاي شلوغ و پر ترافيکي داشت اين شهر
ميراب عطش
{a h=baran40}3خاطرات{/a} سلام خب تقريبا اينطوري بود و همون شخم زدن ها باعث شد درخت دوستي نشانديم و با يک تازه وارد مثل خودم آشنا شدم و بعد از اون بود که کم کم دايره دوستي ها بزرگ و بزرگتر شد
2-طراحي سايت وردپرس
https://fastsites.ir/
پيام رهايي
ما همين الان همينيم:)))
+
اين روزها ساده شاد مي شوم...
حتي با لبخند آفتابگردان...
يك دل ِ سير مي خندم...
.
م چي لي

فني و مهندسي
01/5/1

3 فرد دیگر
32 فرد دیگر
+
سلبريتي ها و سوپراستارها در اين دنيا مانند آن آسمانخراش هاي زيبا و نوراني هستند که تلالوشان مانع ميشود درون آن ساختمان هاي سر به فلک کشيده را ببيني و هرگاه دمي گرفتار ديدن اين لامپهاي الوان ميشوي ديگر فرصتي براي انديشيدن نداري اما آدمهايي هستند که همچون ديوارهاي کاهگلي يک کوچه باغ قديمي، کهنه و شايد هم فروريخته اند اما... اما چه کسي ميتواند مدعي فراموشي عطر کاهگل اين ديوارها شود. گاهي يک نم نم..

.: ام فاطمه :.
01/2/13
نم نم باران کافي است تا در دلمان غوغايي بپا شود و به ياد آوريم تمام ياد روزهاي دور و نزديک دوستي هامان را.
همه خونه هاي کاهگلي و خشتي ، مثل قصراي طلاکار بهشتي تکدرختاي کهنسال و قديمي ، با خودي ها و غريبه ها صميمي سروده سال54 ـ 55
ميراب عطش
00/8/12